اکنون که گشاد گل گريبان
شاعر : خاقاني
دست من و دامن گلستان | | اکنون که گشاد گل گريبان | چون باد شده است عنبرافشان | | بيبادهي زر فشان نباشم | صد باربد از هزار دستان | | خاصه که به هر طرف نشسته است | کرده است فلک ستاره باران | | از شاخ شکوفه ريز گوئي | اندر دل مشتري است کيوان | | آن رنگ سياه لاله ماناک | چشمي است که ريخته است مژگان | | در پيکر باغ شکل نرگس | زربفت نهاده گرد دامان | | بر قامت گل قباي اطلس | چون قوس قزح به رنگ الوان | | با هم گل و سبزه و بنفشه | ايام گل است و فصل نيسان | | وقت طرب است و روز عشرت | خاقاني و آستان جانان | | زين پس من و آستين پر زر | چون فاخته ساخته است الحان | | در باغ ثناي صاحب الجيش | کز خط سعادت اوست عنوان | | فهرست دول موفق الدين | در کتم عدم گريخت نقصان | | عبد الغفار کز کمالش | شش ضربه دهد ز قدر و امکان | | بر نطع جلال نه فلک را | دشوار زمانه گردد آسان | | ارجو که مرا به دولت او | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}